Friday, December 12, 2008

ياد داشت های يک زندانی سياسی دوران رضا شاه :

ياد داشت های يک زندانی سياسی دوران رضا شاه :

ياد داشت های يک زندانی سياسی دوران رضا شاه :
@@@@@@@@@@@@@@@@

....ديروز کريدور ما را تفتيش کردند .تفتيش کلمه کوچکی است .غارت کردند . اسبا ب های ما را زير و رو کردند . شکستند. پاره کردند . خراب کردند . بردند . دزديدند .

صبح ديروز اتفاقا وضعيت تازه ای بود . پس از چند روز هوای بارانی و برفی ؛ ديروز چون هوا خيلی خوب بود ؛ اجازه داشتيم به حياط برويم . نزديک 25 تا سی نفر از عده ای که با ما گرفتار شده اند ؛ در اين کريدور منزل دارند . 
امروز صبح همه آمده بودند بيرون و در آفتاب نشسته بودند . تقريبا همه با يک تکه کاغذ و يا يک کتاب و يا مداد و کاغذ لای عبا ؛ لای پوستين ؛ زير پالتو ؛ وسط دستکش ؛ زير پتو که روی کول شان بود ؛ مخفی کرده بودند .

تقريبا همه اينها محکوم به اين حبس های شديد شده اند فقط برای آنکه " کتاب " ميخوانده اند و حالا در زندان استبداد رضا شاه باز هم کتاب ؛ کتاب به زبان خارجه می خوانند .

شايد ؛ هر کتاب ؛ گذشته از قيمت حقيقی اش ؛ ده تومان خرج برداشته تا به زندان وارد شده است .مداد و کاغذ دارند و اگر رييس زندان اطلاع پيدا کند که اينطور چيز ها در زندان وجود دارد ؛ شايد ديوانه شود .
اگر رييس شهربانی بفهمد که ما کتاب داريم ؛ شايد رييس زندان را از کار بيندازد .

اينها ؛ که اينجا ؛ همه پهلوی هم نشسته اند ؛ و در زندگانی عادی پزشک ؛ استاد ؛ صاحبمنصب ؛ دبير ؛ وکيل عدليه ؛ محصل ؛ و يا کارگرند و دارند قاچاقی طب ؛ فلسفه ؛ حقوق ؛ تاريخ ؛ ادبيات ؛ رياضی ؛ فيزيک و شيمی ياد ميگيرند ؛ اينها همه مطابق قانون ؛ جانی و جنايتکار هستند و بايد در زندان بمانند ؛ و جنايت شان اين است که " کتاب " خوانده اند و حالا باز هم کتاب می خوانند ....

از کتاب " ورق پاره های زندان " - بزرگ علوی

No comments: