Sunday, January 17, 2010

یک ایرانی دیگر (جان فرحی) به جرم اختلاس میلیونها دلار در لس آنجلس دستگیر شد

یک ایرانی دیگر (جان فرحی) به جرم اختلاس میلیونها دلار در لس آنجلس دستگیر شد

۱۴ ژانویه ۲۰۱۰
جان فرحی

به گزارش سایت "کمیسیون اوراق بهادار و معاملات" دولت آمریکا، جان فرحی سرمایه گذار معروف یهودی ایرانی-الاصل که در رادیو (۶۷۰ AM) و تلویزیونهای ایرانی در لس آنجلس برنامه داشت، به همراه گیسو رستگار (همسرش) و الهه عمویی (کنترلر شرکت)، متهم به اختلاس ۲۰ ملیون دلار از ۱۰۰ ایرانی مقیم آمریکا شده اند و تمام اموال شرکت آنها (NewPoint Financial Services) با حکم فوری دادگاه توقیف شده است. گفته میشود فرحی در سال ۲۰۰۸ هجده ملیون دلار در بازار سهام ضرر کرده بود ولی آن را از مردم و سرمایه گذاران پنهان کرده بود. همچنین با دروغ به سرمایه گذاران ایرانی-آمریکایی، پولهای آنها را برای ساختن ویلای بزرگ خود در بورلی هیلز استفاده کرده بود. دادگاه اولیه برای بررسی اتهامات فردا در لس آنجلس برگزار میشود. برای اطلاعات بیشتر میتوانید به این لینک رجوع کنید.

البته فرد دیگری به نام "جان فرحی" که در بین آمریکایی ها مشهورتر میباشد یک ایرانی-الاصل دیگر (مقیم ایالت نوادا) میباشد که در سال ۲۰۰۷ از سوی نشریه معتبر فورتون آمریکا با ۸۰ ملیون دلار ارزش سهام، جزو ثروتمندترین و موفقترین مدیران شرکتهای رو به رشد آمریکا نامیده شد.

سال پیش هم دو ایرانی-الاصل دیگر در آمریکا با ملیونها دلار بدهی تحت تعقیب قانونی قرار گرفتند:

عزری نامور

  • عزری نامور، ایرانی-الاصل و یهودی مقیم لس آنجلس، نزدیک ۵۰۰ ملیون دلار سرمایه های جامعه متول ایرانی- یهودی بورلی هیلز و شرکتهای مختلف را حیف و میل کرد و تحت تعقیب قانونی قرار گرفت.

SEC Halts Fraudulent Scheme Targeting Iranian-American Community in Los Angeles (Press Release No. 2010-3; January 11, 2010

Thursday, January 14, 2010

جنبش راه سبز - عبدالکریم سروش: در ایرانِ مطلوبِ آقای خامنه ای، همه باید مثل او بیاندیشند

جنبش راه سبز - عبدالکریم سروش: در ایرانِ مطلوبِ آقای خامنه ای، همه باید مثل او بیاندیشند

اجازه دهید به نامه ای اشاره کنم که شما دو ماه پیش به آقای خامنه ای نوشتید. از آن زمان تابه حال اتفاقاتی بسیار پر معنا و پر دامنه در جامعه ایران اتفاق افتاده است. ایشان ایران را به کجا می برد؟

چون می پرسید ایشان ایران را به کجا می برد ناچارم تا با استفاده از فیزیک این سئوال شما را پاسخ دهم. در فیزیک و زمین شناسی پدیده ای داریم به نام چاههای آرتزین. آرتزین به چاههایی گفته می شود که منابعشان بالاتر از سطح زمین است و آب به هنگام خروج از این چاهها به هوا فوران می کند. زمین شناسان به ما گفته اند که این آب فقط تا ارتفاع همان منبع فوران می کند و محال است که بالاتر از آن برود. حالا حکایت آقای خامنه ای ست.او واقعا ایران را می خواهد به ارتفاع و قد خودش برساند. بنابراین در پاسخ به این سئوال که ایشان ایران را به کجا می خواهد ببرد، باید به افکار آقای خامنه ای، به جهان بینی او و به وسعت یا ضیق دانش و بینش او توجه کرد.

اینها اموری است که می تواند به ما بگوید که اگر کارکاملا به دست آقای خامنه ای بیافتد و او بتواند آزادانه عمل کند- البته همیشه گلایه دارند که دشمنان نمی گذارند – نهایتا ایرانی خواهد ساخت که در آن، افراد مثل او می اندیشند، اسلام را به اندازه او می شناسند و دنیا را مثل او می فهمند. اگر چنین بشود البته مایه تاسف است. زیراعملکرد بیست ساله اخیر آقای خامنه ای نشان داده است که ایشان از بینش بسیار ناهموار و نادرستی برخوردار است. اگر آقای خامنه ای در حوزه علمیه بود و یا در مسجدی پیشنمازی می کرد، هیچ مشکلی وجود نداشت. اما این بینش، در مقامی که ایشان نشسته و با اراده ای که می خواهد ایران را بر قیاس خود بسازد، بینش ویرانگری است. علت آن نیز این است که دیدگاه آقای خامنه ای در مورد اسلام تقریبا دیدگاهی است شبیه به سید قطب. آقای خامنه ای اساسا بینش خود را از او ستانده است. آقای خامنه ای تالیفات چندانی ندارد ولی یکی از کارهای او ترجمه یک کتاب سید قطب است. خدا سید قطب را رحمت کند،مردی بود وسر پر شوری داشت، مفسر قرآن هم بود و از جهاتی بر آقای خامنه ای برتری داشت. بینش او این بود که تمدن غرب، جاهلیبت عصر جدید است و این جاهلیت ذره ای ارزش بقا، و پیروی ندارد و باید نفی شود. آقای خامنه ای البته اظهار ارادت به اقبال لاهوری هم می کند، ولی چندان بهره ای از بینش و دانش اقبال نبرده است.

اگر آقای خامنه ای مثل اقبال لاهوری فلسفه غرب و شرق را می شناخت آنوقت سرنوشت مملکت ما به گونه دیگری رقم زده می شد. ولی متاسفانه اینچنین نیست و اسلامی که آقای خامنه ای می شناسد و درکی که ایشان از جهان دارد، تماما ساخته شده و مطابق اندیشه های سید قطب است. میزان اطلاعات عرفانی آقای خامنه ای هم اندک است. آن جهان وسیعی که عارفان می دیدند و آن قرابت روحی که با پیامبران داشتند هم در او نیست.و متاسفانه به دلیل اینکه می خواهد بر مسند ولایت فقیه بنشیند، در پوستین فقیهان هم رفته و از فقه هم صرفا نوعی قشری گری انسان سوزرا برگرفته است. مجموعه ی این امور گویای آنست که آقای خامنه ای اگر دستش برسد- که تاکنون هم رسیده است- اولا ما را با تمام جهان به جدال خواهد انداخت، که انداخته است. ثانیا یک دید و عمل قشری از اسلام را در ایران مستقر خواهد کرد، که کرده است. وثالثا، به دلیل درکی که ازتاریخ صفویه دارد معتقد است که یک رشته خواص را به دور خودش باید جمع کند و با این مجموعه بر ایران حکومت کند. این افراد خاص را هم پدید آورده است.

Sunday, January 10, 2010

سيبستان: بازی در وقت اضافه

حرفهای خامنه ای بعد از بیانیه هفدهم موسوی و نشانه هایی که در هشت روز اخیر می دیدیم معناهای زیادی دارد. من چند برش از آن را برجسته می بینم:

آقای خامنه ای بروشنی اذعان کرد که طرفدارانش دچار شبهه شده اند و از این نبرد مذهبیون حاکم با مذهبیون مخالف و منتقد متحیر اند) : ايشان ديد يك عده اى دچار شبهه شده اند؛ خودش را رساند آنجا، سخنرانى كرد .(اما به نظرم در دادن پاسخی درست به شبهه آنها موفق نبود. او تلاش کرد یک سر ماجرا را به امریکا و انگلیس وصل کند و یک سر را هم به همه کسانی که او بی دین توصیف می کند. در واقع آقای خامنه ای اصلا دوست ندارد بر خصلت های دینی مخالفان تاکید کند و کاملا علاقه مند است که بگوید نبرد بین جبهه دینداران یعنی خودش و بی دین ها یعنی مخالفان است) : در داخل، جناحهاى ضد دين، از توده اى بگير تا سلطنت طلب، تا بقيه ى اقسام و انواع بى دين ها كجا ايستاده اند؟ يعنى همان كسانى كه از اول انقلاب با انقلاب و با امام دشمنى كردند، سنگ زدند، گلوله خالى كردند، تروريسم راه انداختند). با اینهمه او از دست شبهه خلاصی ندارد. اگر واقعا مساله دین و بیدینی است چرا اصولا باید ذهن هواداران او شبهه ناک شود؟

به نظرم بخش مهمی از تلاشهای نیروهای امنیتی و تبلیغاتی نظام مقدس در تخریب وجهه دینی مخالفان و بستن آنها به گروههای اقلیت دینی یا مخالفان مسلح و روزه خواران و بی دینان برای حفظ نیروهای خودی است و البته توجیه آسانتر سرکوب. آقای خامنه ای بخوبی متوجه است که اگر دامنه شبهه گسترده شود کار بر او سخت خواهد شد.

قدم بعدی آقای خامنه ای این است که قاطعیتی را که افراطیون توصیه می کنند به تاخیر بیندازد. این سخنرانی او ایجاد یک فضای وقت اضافه است. به نظرم او نتوانسته بین سازش و سرکوب به نتیجه برسد. بنابرین راه میانی را انتخاب کرده است که به احتیاط نزدیک تر است. او تلاش می کند قاطع جلوه کند اما همزمان از افتادن به دام سرکوب یکباره و خونین و بی محابا که به او توصیه می شود خودداری کند (: خيلى بايد با احتياط و تدبير و در وقت خودش با قاطعيت وارد شد). یعنی قاطعیت فعلا در ذخیره بماند. روش سیاسی او دقیقا منطبق بر نمدمالی است. او بدون اینکه خون رهبران اصلاحات را بریزد یا آشکارا انها را مورد تعدی و حبس قرار دهد سعی می کند راه را از شش جهت بر ایشان ببندد تا «فتنه» از نفس بیفتد.

تجربه بحران آفرینی های دوره خاتمی هم تجربه ای است که مدل کار آقای خامنه ای را نشان می دهد. حجم آتش تهیه سنگین و بعد آرام کردن فضا. او می خواهد با مرعوب کردن حریف و مذاکره پشت پرده یا خفه کردن پشت صحنه کار را پیش ببرد. تمام الدرم بلدرم ها همین امروز تمام شده است. آقای خامنه ای فکر می کند که بازی را برده است یا در آن دست بالا را دارد. بنابرین نیازی به پرداخت هزینه های بیشتر نیست. اینکه او به هواداران اش می گوید مسائل دیگری هم داریم که به آن برسیم یعنی بروید دنبال کارتان تا اطلاع بعدی. در عین حال این مسائل واقعا هم ذهن او را مشغول می کند. نگرانی اقتصادی و سیاست خارجی و امنیتی نگرانی های مهمی است که او می خواهد بلکه به ترمیم آنها بپردازد (: مسائل كشور كه فقط مسائل مربوط به اغتشاشگران نيست؛ كشور مسائل اقتصادى دارد، مسائل علمى دارد، مسائل سياسى دارد، مسائل بين المللى دارد، مسائل امنيتى دارد؛ صدها مسئله ى مهم پيش روى مسئولان كشور هست؛ بايد اينها را انجام بدهند؛ بايد كشور را مديريت كنند).

آقای خامنه ای با هر سخنرانی که می کند بیشتر از پیش نشان می دهد که سرنخ تمام تبلیغات صدا و سیما و کیهان و نشریات سپاه و تریبون های نماز جمعه و مانند اینها دست خود او ست. من وقتی اشاره او را به «دهها میلیون» تظاهر کننده دیدم واقعا اول باور نکردم. چون تازه همین دیروز بود که در کیهان خوانده بودم (گفت و شنود روز شنبه اش) و با خود گفته بودم اینها هم هر روز به ابعاد شمارش هواداران شان اضافه می کنند چون ماجرا از 2-3 میلیون شروع شد و حالا به دهها میلیون رسیده. اما گذاشتم به حساب اغراق های بی مزه کیهان. خبرهای خامنه ای که منتشر شد هم برای من کافی نبود. صبر کردم تا متن کامل حرفهایش در سایت او درآید تا بتوانم شخصا بررسی کنم در چه زمینه ای این اشاره را کرده است. اما درست بود. او این حرف را زده بود درست در همان چارچوبی که در کیهان دیده بودم.

مساله دهها میلیون به نظرم یک مساله کلیدی است. خامنه ای می خواهد باور کند و به ضرب تکرار و تبلیغات به هواداران اش هم بقبولاند که آنها واقعا اکثریت جامعه هستند. معنای ضمنی دهها میلیون را هم کیهان روشن کرده است. معنای آن از نظر آقایان این است که اکنون به اضافه آن 24 میلیون رای دهنده به احمدی نژاد میلیونها نفر از آن 13 میلیون رای دهنده به موسوی هم طرف ولایت خامنه ای ایستاده اند و از موسوی قهر کرده اند. بنابرین در حساب آنها معدودی باقی می مانند که همین آشوبگران اند که شما در گروههای چند ده نفره یا چند صدنفره می بینید. نظام مقدس به این منطق نیاز دارد تا اولا بتواند بگوید که مخالفان گروه کوچکی هستند و ثانیا بتواند بگوید این گروهای کوچک همان گروههای زخم خورده از انقلاب اند از مجاهدین تا سلطنت طلبها به اضافه گروههایی از بهائیان و چند تنی هم سررشته دار از کارداران خارجی و جاسوسان ایرانی آنها. هر نوع جمع و تفریق دیگری کاملا به ضرر نظام است. این است که خامنه ای حاضر است این دروغ آشکار را خود نیز تکرار کند. او و تیم تبلیغی اش همدست اند.

به همین ترتیب خامنه ای می کوشد به یک شبهه دیگر نیز جواب دهد. او می گوید این راهپیمایی ها که شد دولتی نبود اما اگر بود هم نشانه قوت این دولت باید گرفته شود! او برای شیرفهم کردن ما می گوید اگر راست می گویید بروید ببینید چند تا دولت دیگر در دنیا باقی مانده که بتواند ظرف دو روز این جماعت میلیونی را به خیابان بیاورد. این به نظرم شیفت مهمی است در گفتار رهبر جمهوری اسلامی. او دیگر به راهپیمایی خودجوش مردم تکیه نمی کند و اذعان دارد که مردم را دولت به خیابان می آورد اما می گوید خب باشد چه عیبی دارد؟ او که می داند راهپیمایی خودجوشی دیگر در حمایت از او و نظام مقدس شکل نمی گیرد تصمیم دارد به همین راهپیمایی های خودفرموده بنازد. بنابرین است که می بینیم در وبلاگهای ولایتی هم این خط شروع می شود که بله می رویم ساندیس مان را هم می خوریم و از دولت مان هم حمایت می کنیم.

اما موسوی در بیانیه خود باطل السحر این ادعا را آورده است. اگر واقعا نظام از اکثریت برخوردار است باید از یک انتخابات آزاد استقبال کند. نباید اینهمه چهره های شاخص نظام و دانشجویان بسیار و فعالان حقوق مدنی و بشری را در زندان داشته باشد. نباید دهان همه رسانه ها را بسته باشد. اگر اکثریت با نظام مقدس است و طرف ولایت ایستاده است نگرانی اش از چیست؟ نظامی که مستظهر به پشتیبانی ملت است چه غم دارد از نقد رسانه و امواج ماهواره و اعتراض های مدنی؟ و اصلا این کم هزینه تر نیست؟ آیا اگر نظام انتخابات مجددی هم برگزار کرده بود اینقدر هزینه داشت که در این هفت ماهه داده است؟

خامنه ای بازی را به وقت اضافه می برد به این امید که فرجی حاصل شود. اما در واقع او بزرگترین فرصت را برای سوزاندن جنبش از دست داده است. این سخنرانی می توانست نفس همه ما را بند آورد و آغاز نوعی سازش محیلانه برای فروپاشیدن جنبش باشد. او می توانست حیله های سیاسی خود را در بازی دادن موسوی و رهبران سبز به کار بندد و از دست ما دیگر کاری ساخته نبود. اگر خامنه ای نشانه ای از سازش می داد بی تردید اعتراض خیابانی دیگری در ایران شکل نمی گرفت و او می توانست با بازی تاخیر زمانی که در آن استاد شده است (و مثلا سیاست هسته ای کاملا حول آن می چرخد) اهداف خود را پیش ببرد و جنبش را فرسوده کند. اما این سخنرانی نشان داد که او دورتر از آن است به مردم و خرد سیاسی که فکر می کنیم. یا مشاوران امنیتی و نظامی او به او اطمینان داده اند که دیگر اعتراضی در کار نخواهد بود و همه چیز تحت کنترل است. این بزرگترین دروغی است که او می تواند باور کند. ولی نظامی که بر اساس روش کذابان شکل گرفته و بر دروغ می تند و رهبرش روز روشن اقلیت بودن خود را اکثریت جلوه می دهد به این دروغ شیرین نیاز دارد.


سيبستان: بازی در وقت اضافه

Friday, January 8, 2010

تجاوز جنسی یک خاخام یهودی به 1200کودک

یک خاخام یهودی که با برقراری تماس تلفنی و اغفال کودکان، 1200 مورد تجاوز جنسی مرتکب شده است، توسط پلیس رژیم صهیونیستی دستگیر و زندانی شد.

به گزارش شبکه 10 رژیم صهیونیستی، یک خاخام 36 ساله یهودی به اتهام انجام 1200 مورد تجاوز جنسی از طریق تماس تلفنی دستگیر شد.

بر اساس تحقیقات پلیس این خاخام معلم یک مدرسه بوده و با جعل عنوان مشاور از وزارت تعلیم وتربیت رژیم صهیونیستی اقدام به این اعمال نموده است.

بنا بر اعلام پلیس رژیم صهیونیستی، این خاخام فقط در ماه‌های اخیر 1200 مورد مکالمه تلفنی غیرقانونی با کودکان مختلف داشته و پس از صحبت با آنها به عنوان مشاور، آنها را به منزل خود می‌کشاند.

تحقیقات پلیس پس از شکایت خانواده چند کودک یهودی مبنی بر اینکه این خاخام با عنوان جعلی مشاوره از وزارت تعلیم و تربیت با برقراری تماس تلفنی با فرزندانشان، آنها را به منزلش می‌کشانده است.

این خاخام در اعترافات خود با رد ادعاهای پلیس گفت: من با این اعمال قصد آزار رساندن به کودکان را نداشتم، بلکه برعکس قصد داشتم تحقیقاتی را در زمینه چرایی و چگونگی تجاوز به کودکان و اینکه چگونه کودکان به این انحرافات کشیده می‌شوند انجام دهم.
نظرات کاربران
تجاوز جنسی یک خاخام یهودی به 1200کودک

روشنفكر به وسيله ترجمه و كپي و تقليد به وجود نمي‌آيد، تحصيل‌كرده به وجود مي‌آيد، دكتر و مهندس و معمار به وجود مي‌آيد ولي روشنفكر به وجود نمي‌آيد. روشنفكر كسي است كه جور تازه‌اي بينديشد. اگر سواد ندارد، نداشته باشد. فلسفه نمي‌داند، نداند، فقيه نيست، نباشد. فيزيكدان و شيميست و مورخ و اديب نيست، نباشد، ولي زمانش را حس كند، مردم را بفهمد و بفهمد كه اكنون چگونه بايد بينديشد و بفهمد كه چگونه مسووليتي را بايد حس كند و بر اساس اين مسوؤليت فداكاري داشته باشد