Friday, April 24, 2009

ايران و اسراييل آماده جنگ می‌شوند، پيوتر گنچاروف،

ايران و اسراييل آماده جنگ می‌شوند، پيوتر گنچاروف،  برگردان از الاهه بقراط

اگر تهران بتواند ثابت کند که اسراييل به عنوان يک کشور به درد اين نمی‌خورد که قدرت منطقه‌ای باشد، تقريبا به هدف خود رسيده است. پس چرا نبايد دشمن را به راهی کشاند که يک حمله نظامی را با پيامدهای نامعلوم آغاز کند؟ در اين برخورد احتمالی ميان ايران و اسراييل پيشاپيش يک بازنده وجود دارد و اين بازنده در هر سناريويی که به اجرا در آيد، همانا روسيه است

پيوتر گنچاروف مفسر خبرگزاری روسی نووستی همه شواهد را در جهت يک درگيری منطقه‌ای بين ايران و اسرايييل ارزيابی می‌کند. وی در تفسيری (۲۲ آوريل) چنين استدلال می‌کند:

يک روز پيش از سخنرانی احمدی‌نژاد در ژنو، روزنامه انگليسی «تايمز» نوشت اسراييل آماده حمله هوايی به ايران است.
رييس جمهوری ايران در کنفرانس ضدنژادپرستی سازمان ملل در ژنو، اسراييل را يک رژيم جنايتکار و «کاملا نژادپرست» ناميد. اين سخنان به يک جنجال بين‌المللی انجاميد. 
«تايمز» نوشته بود خلبانان جنگی اسراييل آماده‌اند هر زمان تأسيسات اتمی ايران را بمباران کنند. خبرگزاری‌های اسراييل نيز اعلام کردند بنيامين نتانياهو در طول هفته‌های گذشته سه بار با وزير دفاع، رييس ستاد کل ارتش و ديگر مقام‌های عاليرتبه نظامی اين کشور ملاقات کرده است.
بر اساس اين گزارش‌ها، نتانياهو، نخست‌وزير اسراييل، به عنوان فرمانده کل قوا، گزارش مفصلی درباره تدارک يک حمله عليه تأسيسات نظامی ايران دريافت کرده است. در اين گزارش‌ها آمده است وی از اينکه تدارکات حمله تا اين اندازه پيش رفته است «از شادی شگفت‌زده» شد.
تا چه اندازه می‌توان به درستی اين اخبار اطمينان داشت؟ چقدر احتمال دارد اسراييل واقعا «تأسيسات اتمی ايران» را با خاک يکسان سازد؟
اسراييل تا کنون هرگز پنهان نکرده است که اجازه نخواهد داد ايران صاحب چنان تکنولوژی هسته‌ای شود که بتواند بمب اتمی بسازد. اين موضع را به خوبی می‌توان درک کرد. چرا که ايران پيشرفت اتمی خود را مرتب با اعلام اين حرف که اسراييل حق موجوديت ندارد، همراه می‌کند.
اسراييل در رابطه با برنامه هسته‌ای ايران همواره يک «خط قرمز» را دنبال کرده است که با عبور از آن، ايران به يک خطر مستقيم برای دولت اسراييل تبديل خواهد شد. بنا به تخمين کارشناسان اسراييلی و اروپايی، اين «خط قرمز» تنها يک مرز تکنولوژيک نيست بلکه يک مرز زمانی نيز هست. از اين زمان اغلب در سال ۲۰۱۰ نام برده می‌شود.
از همين رو، گزارش رسانه‌ها می‌تواند يک بررسی برنامه‌ريزی شده از سوی نخست‌وزير اسراييل جهت امتحان آمادگی نظام دفاعی اسراييل در برابر بزرگترين خطری باشد که آن را تهديد می‌کند.
اين واقعيت نيز که آمريکا و اسراييل همين امسال تمرين‌های دفاع موشکی با اسم رمز «جنيپر کبرا» را انجام خواهند داد، با اين سناريو مطابقت دارد. نيروهای دفاع هوايی اسراييل و سازمان دفاع موشکی آمريکا از پنج سال پيش به اين تمرين‌ها مشغولند.
ليکن امسال اين دو کشور متحد تمرين‌های پيچيده‌تر و طولانی‌تری پيش روی دارند. چه بسا بتوان نتيجه گرفت که آمريکا و اسراييل به طور جدی خود را برای سال ۲۰۱۰ آماده می‌کنند، حتی اگر موضوع فقط بر سر مسائل دفاعی [و نه حمله] باشد.
حال پرسش اين است که آيا می‌توان از يک سناريوی نظامی اجتناب کرد؟ 
تا آنجا که به اسراييل مربوط می‌شود، اين کشور معتقد است نبايد اجازه هيچ گونه شکستی را داد. بر اين اساس، کوچک‌ترين عقب‌نشينی از موضع کنونی اسراييل، همانا با سقوط کشور اسراييل يکی گرفته می‌شود.
از سوی ديگر، ايران نيز بلندپروازی خود را برای تبديل شدن به يک قدرت منطقه‌ای پنهان نمی‌کند. اگر تهران بتواند ثابت کند که اسراييل به عنوان يک کشور به درد چنين موقعيتی نمی‌خورد، تقريبا به هدف خود رسيده است. پس چرا نبايد دشمن را به راهی کشاند که يک حمله نظامی را با پيامدهای نامعلوم آغاز کند؟
در حال حاضر، تهران همه کار می‌کند تا اسراييل نيروی هوايی خود را برای حمله به تأسيسات اتمی ايران گسيل کند. اتفاقا ايران درست در همان نکاتی که ترديد جهان را نسبت به صلح‌آميز بودن برنامه هسته‌ای ايران برمی‌انگيزد، خبرهای موفقيت‌آميز منتشر می‌کند که برايش نتايج رشک‌برانگيز به دنبال دارد.
به برکت سياست نتيجه‌بخش تهران است که ترديدها نسبت به اينکه ايران در حال ساختن بمب اتمی است، از بين می‌رود. افکار عمومی جهان بيش از پيش متقاعد می‌شود که ايران به همين کار مشغول است و يا دست کم به دنبال چيزی جز اين نيست. به عنوان نمونه، چندی پيش احمدی‌نژاد گفت بی‌عدالتی قدرت‌های اتمی جهان ايران را مجبور به کسب تکنولوژی اتمی می‌کند. در اين منطق، ديگر عبارت «برای مصارف صلح‌آميز» جايی ندارد.
در اين ميان، در برخورد ميان ايران و اسراييل پيشاپيش يک بازنده وجود دارد و اين بازنده در هر سناريويی که به اجرا در آيد، همانا روسيه است.
برای مثال، اگر همين امروز يک درگيری نظامی روی دهد، روسيه از هر طرف زير فشار قرار می‌گيرد. اتحاديه اروپا و آمريکا، روسيه را سرزنش خواهند کرد که نتوانست ايران را از غنی‌سازی اورانيوم باز دارد. اسراييل از روسيه دلخور خواهد شد که چرا ايران را به تسليحات روسی مجهز کرده است و ايران از روسيه گله خواهد کرد که چرا سيستم موشکی «اس سيصد» را در اختيارش نگذاشت.

No comments: