فرهنگ دروغ در ارتش اسراییل
کوبی نیف ـ معاریو
بعد از دو سال پر فراز و نشيبى كه از جنگ دوم لبنان مىگذرد، و بعد از اين همه مانورهاى پى در پى سراسرى، آموزشى و خريد سلاح و تجهيزات پيشرفته از آمريكا بايد از خودمان بپرسيم كه ارتش ما به كجا رسيد؟
شايد بهترين جواب را در حوادثى كه اخيرا در روستاى كوچك نعلين رخ داد بيابيم. جواب كامل خود را مىتوان در تصاوير ويديوئى كه يك دختر كوچك روستائى با هندى كم خود گرفته ديد. در اين تصاوير يك سرباز ارتش اسرائيل از فاصله صفر با تير فلزى و كاور پلاستيكى به پاى يك فلسطينى كه دستانش از پشت و چشمانش نیز بسته شدهاند شليك مىكند در حالى كه يك ستوان ارتش اسیر فلسطینی را محكم گرفته است.
تا زمانى كه اين تصاوير منتشر نشده بود، مقامهاى ارتش اسرائيل هيچ اهميتى به اين موضوع نداده بودند. هيچ مجازاتى براى عاملان اين حادثه در كار نبود. حتى هيچ توبيخى براى آنها هم مطرح نشده بود. البته علت آن نبود كه از اين ماجرا مطلع نبودند و يا اينكه اين حادثه دور از چشمان آنها اتفاق افتاده است. به نظر مىرسد كه عكس اين مورد صحيح باشد. اولا همه سربازانى كه در آنجا حضور داشتند، اين ماجرا را شاهد بودند. همچنين علاوه بر آن ستوان، درجهداران ديگرى هم در آنجا حضور داشتند. شايد درجهدارانى در حد سرتيپ و سرلشكر هم از اين ماجراها مطلع باشند. هيچ كدام از آنها عكسالعملى در قبال اين حادثه نداشتند. آنها حتی انگشت خود را براى توبيخ سربازى كه تيراندازى كرده و افسرى كه دستور تير داده را هم تكان ندادند. آيا اين احتمال وجود دارد كه تكرار اين حادثهها باعث بىاهميتى اين افسران به چنين حوادثى شده باشد؟
البته ما هم مىتوانيم چشمان خود را ببنديم و به چيزهایى كه به ضررمان است توجه نكرده و از چنين اقدامات سربازان و افسران به اين بهانه كه لحظهای غفلت بوده، چشمپوشى كنيم، زيرا خداى ناكرده نبايد كسى فكر كند كه اين لحظه غفلت به يك رويكرد و رفتار دائمى ارتش اسرائيل تبديل شده است. بيشترين چيزى كه مىتوان در مورد اين لحظه غفلت گفت اين است كه اين لحظه غفلت، در حقيقت يك لحظه حماقت بوده است كه گاهى به علت تكرار و اصرار از شدت و مدت بيشترى برخوردار مىشود.
مشكل اينجاست كه اين اواخر لحظات غفلت و حماقت به بهانهای از پيش آماده شده براى بسياری از اقدامات افسران ارتش تبديل شده است. همانند ماجراى سرگرد «چيكو تمير» كه فرزند نوجوانش بلدوزر نظامى ارتش را رانندگى كرده بود.
در بازگشت به سؤال اول ما در مورد وضعيت كنونى كه ارتش بعد از دو سال به آن رسيده است، آيا اين بهانه بر فرض صحت آن، مىتواند رضايت ما را در مورد وضعيت كنونى ارتش به دست آورد؟ آيا اينكه افسران و درجهداران ما، در لحظههاى غفلت و حماقت خود، شرور و بلكه تنها احمق هستند، مىتواند رضايت ما را از وضعيتى كه ارتش به آن رسيده است كسب كند؟
بعد از اينكه تصاوير ويديوئى، اقدامات و وضعيت كنونى ارتش اسرائيل را رسوا نمود، آيا شاهد تغييرات و اصلاحاتى بودهايم؟ اولين عكسالعملها نشان مىداد كه تغييراتى در پيش است. سرباز مزبور بيان كرد كه فرمانده گروهان دستور شليك را به وى داده است و فرمانده گروهان ادعا كرد كه فقط دستور تهديد با سلاح را به سرباز مذكور داده است. تهديد به سلاح براى كسى كه چشمانش بسته است، چه تهديدى میتواند باشد؟!
دستگاه دروغسنج به سادگى توانست، دروغ اين درجهدار را اثبات كند. آيا با اين حال كسى شنيده است كه وى توبيخ شده و يا قرار است در آينده دور و نزديك محاكمه شود؟ آيا براى اينكه نام ارتش را ننگين نكند، از ارتش اخراج شده است؟ تنها چيزى كه اتفاق افتاد، اين بود كه براى مدت كوتاهى به زندان رفته و بعد از آن هم چند روز مرخصى مىگيرد كه ممكن است مرخصى وى هم اكنون تمام شده باشد.
در مقابل اين ارتش، پدر دختر بچهای كه از اين حادثه با هندىکم خود تصوير گرفته بود را به علل نامعلومى بازداشت كرد و ممكن است وی به زودى محاكمه شده و حتى ممكن است براى چند سالى هم به اتهام تبليغ عليه ارتش اسرائيل زندانى شود. ارتش اسرائيل به اين مقدار بسنده نكرده و تدابير امنيتى خود را عليه اين روستاى در اشغال بيشتر نموده و هفته پيش هم يك كودك ده ساله را كشت. در گزارشها بيان شده بود كه اين كودك جان سربازان اسرائيلى را در خطر قرار داده بود!
اين چه ارتشى است كه يك كودك ده ساله با چوب و سنگ خود جان سربازانش را در معرض خطر قرار مىدهد؟ در هر حال مجازات ارتش اسرائيل عليه اين روستا همچنان ادامه دارد و شبانه روز ساكنان اين روستا را در معرض خطر قرار مىدهد.
اكنون هر كسى مىداند كه وضعيت ارتش ما بعد از 41 سال به كجا رسيده است.
کوبی نیف ـ معاریو
بعد از دو سال پر فراز و نشيبى كه از جنگ دوم لبنان مىگذرد، و بعد از اين همه مانورهاى پى در پى سراسرى، آموزشى و خريد سلاح و تجهيزات پيشرفته از آمريكا بايد از خودمان بپرسيم كه ارتش ما به كجا رسيد؟
شايد بهترين جواب را در حوادثى كه اخيرا در روستاى كوچك نعلين رخ داد بيابيم. جواب كامل خود را مىتوان در تصاوير ويديوئى كه يك دختر كوچك روستائى با هندى كم خود گرفته ديد. در اين تصاوير يك سرباز ارتش اسرائيل از فاصله صفر با تير فلزى و كاور پلاستيكى به پاى يك فلسطينى كه دستانش از پشت و چشمانش نیز بسته شدهاند شليك مىكند در حالى كه يك ستوان ارتش اسیر فلسطینی را محكم گرفته است.
تا زمانى كه اين تصاوير منتشر نشده بود، مقامهاى ارتش اسرائيل هيچ اهميتى به اين موضوع نداده بودند. هيچ مجازاتى براى عاملان اين حادثه در كار نبود. حتى هيچ توبيخى براى آنها هم مطرح نشده بود. البته علت آن نبود كه از اين ماجرا مطلع نبودند و يا اينكه اين حادثه دور از چشمان آنها اتفاق افتاده است. به نظر مىرسد كه عكس اين مورد صحيح باشد. اولا همه سربازانى كه در آنجا حضور داشتند، اين ماجرا را شاهد بودند. همچنين علاوه بر آن ستوان، درجهداران ديگرى هم در آنجا حضور داشتند. شايد درجهدارانى در حد سرتيپ و سرلشكر هم از اين ماجراها مطلع باشند. هيچ كدام از آنها عكسالعملى در قبال اين حادثه نداشتند. آنها حتی انگشت خود را براى توبيخ سربازى كه تيراندازى كرده و افسرى كه دستور تير داده را هم تكان ندادند. آيا اين احتمال وجود دارد كه تكرار اين حادثهها باعث بىاهميتى اين افسران به چنين حوادثى شده باشد؟
البته ما هم مىتوانيم چشمان خود را ببنديم و به چيزهایى كه به ضررمان است توجه نكرده و از چنين اقدامات سربازان و افسران به اين بهانه كه لحظهای غفلت بوده، چشمپوشى كنيم، زيرا خداى ناكرده نبايد كسى فكر كند كه اين لحظه غفلت به يك رويكرد و رفتار دائمى ارتش اسرائيل تبديل شده است. بيشترين چيزى كه مىتوان در مورد اين لحظه غفلت گفت اين است كه اين لحظه غفلت، در حقيقت يك لحظه حماقت بوده است كه گاهى به علت تكرار و اصرار از شدت و مدت بيشترى برخوردار مىشود.
مشكل اينجاست كه اين اواخر لحظات غفلت و حماقت به بهانهای از پيش آماده شده براى بسياری از اقدامات افسران ارتش تبديل شده است. همانند ماجراى سرگرد «چيكو تمير» كه فرزند نوجوانش بلدوزر نظامى ارتش را رانندگى كرده بود.
در بازگشت به سؤال اول ما در مورد وضعيت كنونى كه ارتش بعد از دو سال به آن رسيده است، آيا اين بهانه بر فرض صحت آن، مىتواند رضايت ما را در مورد وضعيت كنونى ارتش به دست آورد؟ آيا اينكه افسران و درجهداران ما، در لحظههاى غفلت و حماقت خود، شرور و بلكه تنها احمق هستند، مىتواند رضايت ما را از وضعيتى كه ارتش به آن رسيده است كسب كند؟
بعد از اينكه تصاوير ويديوئى، اقدامات و وضعيت كنونى ارتش اسرائيل را رسوا نمود، آيا شاهد تغييرات و اصلاحاتى بودهايم؟ اولين عكسالعملها نشان مىداد كه تغييراتى در پيش است. سرباز مزبور بيان كرد كه فرمانده گروهان دستور شليك را به وى داده است و فرمانده گروهان ادعا كرد كه فقط دستور تهديد با سلاح را به سرباز مذكور داده است. تهديد به سلاح براى كسى كه چشمانش بسته است، چه تهديدى میتواند باشد؟!
دستگاه دروغسنج به سادگى توانست، دروغ اين درجهدار را اثبات كند. آيا با اين حال كسى شنيده است كه وى توبيخ شده و يا قرار است در آينده دور و نزديك محاكمه شود؟ آيا براى اينكه نام ارتش را ننگين نكند، از ارتش اخراج شده است؟ تنها چيزى كه اتفاق افتاد، اين بود كه براى مدت كوتاهى به زندان رفته و بعد از آن هم چند روز مرخصى مىگيرد كه ممكن است مرخصى وى هم اكنون تمام شده باشد.
در مقابل اين ارتش، پدر دختر بچهای كه از اين حادثه با هندىکم خود تصوير گرفته بود را به علل نامعلومى بازداشت كرد و ممكن است وی به زودى محاكمه شده و حتى ممكن است براى چند سالى هم به اتهام تبليغ عليه ارتش اسرائيل زندانى شود. ارتش اسرائيل به اين مقدار بسنده نكرده و تدابير امنيتى خود را عليه اين روستاى در اشغال بيشتر نموده و هفته پيش هم يك كودك ده ساله را كشت. در گزارشها بيان شده بود كه اين كودك جان سربازان اسرائيلى را در خطر قرار داده بود!
اين چه ارتشى است كه يك كودك ده ساله با چوب و سنگ خود جان سربازانش را در معرض خطر قرار مىدهد؟ در هر حال مجازات ارتش اسرائيل عليه اين روستا همچنان ادامه دارد و شبانه روز ساكنان اين روستا را در معرض خطر قرار مىدهد.
اكنون هر كسى مىداند كه وضعيت ارتش ما بعد از 41 سال به كجا رسيده است.
تقاضایی برای ثبت نوروز در یک تقویم جهانی
تقاضایی برای ثبت نوروز در یک تقویم جهانی
حدود 300 میلیون نفر اولین روز بهار، نوروز (روز جدید) را جشن می گیرند. تمامی این افراد نیز در کشورهای عضو سازمان ملل متحد زندگی می کنند. اما متاسفانه هیچ یک از تقویم های ملل متحد یا کارگزاری های وابسته به آن، این رویداد را ثبت نکرده اند.
یک مرکز مطالعات ایرانی واقع در سن دیگو در ایالات متحده آمریکا، تقاضایی را خطاب به دبیر کل سازمان ملل متحد مطرح کرده است.به گزارش «فردا»، در این تقاضانامه آمده است:« برای قرن هاست که بسیاری از ملل اولین روز بهار را سال نوی خود جشن می گیرند؛ یعنی حدود 300 میلیون نفر اولین روز بهار، نوروز (روز جدید) را جشن می گیرند. تمامی این افراد نیز در کشورهای عضو سازمان ملل متحد زندگی می کنند. اما متاسفانه هیچ یک از تقویم های ملل متحد یا کارگزاری های وابسته به آن، این رویداد را ثبت نکرده اند، در حالی که برای مناسبت های مشابه، چنین کاری صورت گرفته است.»این تقاضانامه از بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد درخواست کرده است تا اجازه ثبت نوروز در تقویم سال آتی ملل متحد را ابلاغ نماید.می توانید از این قسمت نامه را امضا نمائی+(. د
تقاضایی برای ثبت نوروز در یک تقویم جهانی
حدود 300 میلیون نفر اولین روز بهار، نوروز (روز جدید) را جشن می گیرند. تمامی این افراد نیز در کشورهای عضو سازمان ملل متحد زندگی می کنند. اما متاسفانه هیچ یک از تقویم های ملل متحد یا کارگزاری های وابسته به آن، این رویداد را ثبت نکرده اند.
یک مرکز مطالعات ایرانی واقع در سن دیگو در ایالات متحده آمریکا، تقاضایی را خطاب به دبیر کل سازمان ملل متحد مطرح کرده است.به گزارش «فردا»، در این تقاضانامه آمده است:« برای قرن هاست که بسیاری از ملل اولین روز بهار را سال نوی خود جشن می گیرند؛ یعنی حدود 300 میلیون نفر اولین روز بهار، نوروز (روز جدید) را جشن می گیرند. تمامی این افراد نیز در کشورهای عضو سازمان ملل متحد زندگی می کنند. اما متاسفانه هیچ یک از تقویم های ملل متحد یا کارگزاری های وابسته به آن، این رویداد را ثبت نکرده اند، در حالی که برای مناسبت های مشابه، چنین کاری صورت گرفته است.»این تقاضانامه از بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد درخواست کرده است تا اجازه ثبت نوروز در تقویم سال آتی ملل متحد را ابلاغ نماید.می توانید از این قسمت نامه را امضا نمائی+(. د
No comments:
Post a Comment